واایی... امروز بعد از سه روز بخور بخواب رفتیم مدرسه!!
تو سرویس که همه چرت میزدیم...مخصوصا من... آخه وقتی سه روز
تعطیل میکنن باید بدونن ما تا یه هفته هیچی درس حالیمون نمیشه پس
بهتره هر وقت میخوان تعطیل کنن دو هفته دو هفته تعطیل کنن اینجوری
برای همه بهتره!!
راستی امروز دینی داشتیم من هنوز نفهمیدم چرا هر سال دینی بهمون وضو
یاد میدن؟؟
البته ما هم هر سال یاد نمیگیریم ولی در هر صورت چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دبیر دینی خانوم نان وا ( نونوا) یا همون نعمتی گفت بچه ها یکی بره واسه من
یه پارچ آب و یه لیوان بیاره و مثله همیشه نخد خانوم ( نیکا ) پا پیش گذاشتو
رفت که دیگه بر نگرده
ولی نمیدونم چرا برگشت؟؟؟ خلاصه بعد از این که نیکا رفت پارچ بیاره خانوم
نونوا گفت مبینا بیا وضو بگیر بچه ها یاد بگیرن!!! مبینا همین جوری منو نگاه
کرد آخه هیشکی نبود بگه خانوم از سوسول ترین بچه کلاس انتظار داری برات
وضو بگیره؟؟
خلاصه مبینا چند تا تقلب از نسی ( نسترن ) زد و رفت پایه تابلو
وااااای خدا اوم موهایه وز کرده مبینا واقعا به وضو گرفتن میخورد!
میتونم بگم مبینا هیچی وضو بلد نبود هر چی خانوم نونوا میگفت اونم انجام میداد
و تازه کاشف به عمل اومد اون چند تا تقلبی که از منو نسی هم گرفته اشتباه از آب
درومده چیه چرا چپ چپ نیگا میکنی؟؟ دلت میخواد بیا دعوا خوب ما هم بلد
نبودیم دیگه!! مگه گنا( گناه ) کردیم؟؟؟
خلاصه جونم بگه براتون مبی ( مبینا ) حسابی پیشه خانوم نونوا آبرو داری کرد
مبی گمونم امسال دینی افتادی با این گافی که دادی... از من یاد بگیر این جور وقتا
بدجور ساکت میشم مدام هم پایین رو نیگا میکنم که به من نگه بیا پایه تابلو این جوری
آبرو ریزی راه بندازم یاد گرفتی؟؟؟ راااستی .... یادم رفت...عه؟؟؟ آها یادم
اومد بچه ها 1 اسفند تولد نسی چی بخرم براش؟؟؟ نیدونم؟؟؟؟غزی ( غزل )
تو چی میخوای بخری براش؟؟؟ بیخیل ( بی خیال ) من احساس میکنم
هوا گمه ( گرمه ) یه ذره هم از تو آپشزخونه ( آشپز خونه ) بوی گاز میاد برم ببینم
چی شده
پس فعلا بااای
:: موضوعات مرتبط:
خاطراتم... ,
,
:: بازدید از این مطلب : 880
|
امتیاز مطلب : 419
|
تعداد امتیازدهندگان : 110
|
مجموع امتیاز : 110